
حضرت ابراهیم (ع) مهمان نواز و مهمان دوست بود،
روزى یک نفر مجوسى در مسیر راه خود، به خانه ابراهیم آمد
تا مهمان او شود. ابراهیم به او فرمود: اگر تو قبول اسلام کنى
((یعنى دین حنیف مرا بپذیرى)) تو را مى پذیرم
وگرنه تو را مهمان نخواهم کرد، مجوسى از آنجا رفت.
خداوند به ابراهیم (ع) وحى کرد: اى ابراهیم
ما هفتاد سال است او کافر مى باشد
و به او روزى مى دهیم، اگر تو یک شب به او غذا مى دادى
چه مى شد؟ ابراهیم (ع) از کرده خود پشیمان شد
و پس از جستجو، او را یافت و با کمال احترام او را مهمان خود
نمود.
مجوسى راز جریان را از ابراهیم پرسید،
ابراهیم (ع) موضوع وحى خدا را براى او بازگو کرد.
مجوسى گفت: آیا براستى خداوند به من این گونه لطف مى نماید؟
و این چنین به خدا ایمان آورد
:: بازدید از این مطلب : 529
|
امتیاز مطلب : 431
|
تعداد امتیازدهندگان : 131
|
مجموع امتیاز : 131